معمولا تابع مد نیستم(سعی میکنم پیش بینی کنم)! و دوست ندارم کاری رو که همه گیر می شه انجام بدم ولی چون فریناز جونم گفته...چشم.
-*از اول دبستان با مدیر و ناظم مشکل داشتم و باهام لج بودن و بین اونهمه دانش آموز به من بیچاره گیر میدادن.2تا از بارزترین دلایل این امر:پدرم همیشه عضو انجمن بود. نصف موهام از مقنعه بیرون بود.
-*از دورویی و دروغ و آدمهای حسود متنفرم و سعی میکنم خودم حسود نباشم ولی به قول معروف:مار از پونه بدش میاد در خونش سبز میشه!
-*معمولا نمیتونم راحت حرف دلم رو بگم و هر وقت خیلی احساساتی میشم بر عکس ابرازش میکنم. و کلا عادت دارم اکثر مواقع نه میگم حتی اگه واقعا دلم بخواد قبول کنم!( این افعال معکوس که میگن مصداق منه! )
-*آدمی هستم که بیش از حد فکر میکنم. توی خرید وسواس عجیبی دارم ولی خدا نکنه از چیزی خوشم بیاد!اگه نخرمش تا 1هفته خوابش رو میبینم.
-*کار آموزیم رو تو یک کارگاه ساختمانی کار میکردم که 4تا سگ داشت. یه روز که تو محوطه میرفتم یکی از سگها بهم حمله کرد!خوشبختانه صدمه جسمی ندیدم ولی باعث شد در حدی از سگ بترسم که یکبار که با دوستام رفته بودیم کوه به محض اینکه دیدم سگه داره میاد طرفم خودم رو پرت کردم تو دره!به قول داداشم سگه عاقل تر از من بود و دنبالم نیامد! اونجا هم به شکل معجزه آسایی صدمه جدی ندیدم و لی دچار کوفتگی شدید شدم و نصف صورتم بادمجانی رنگ شد و کبودی زیر چشمام تا چندین ماه موند.بیرون میرفتم همه فکر میکردن کتک خوردم ولی جذبه داشت برام!میگفتن ببین چی زده که اینطوری خورده!
متاسفانه نمی تونم کسی رو معرفی کنم ولی هر کی پستم رو بخونه از طرف من دعوته!(ببخشید که قانون بازی رو رعایت نکردم)
سلام.من هم در همین حد از سگ می ترسم
ترس از سگ بده .من از بی پولی میترسم
آخ اخ. ببین من چی میکشم از دست تو با این افعال معکوست!!!!
و ابراز احساسات بر عکست:(
همیشه اشکم و در میاری!
مطمئن باش اگه من اونجا بودم از سگم که نمیترسیدم میدیدم پریدی پایین خودم و مینداختم تو دره! تو که میدونی چقدر دوست دارم!!! :)
اون نظر قبلیه من بودم!! هل شدم! خودتم که دلیلشو میدونی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
منم از سگ به طور وحشتناکی میترسم...
صلام.!
بیوگرافی جالبی بود...
راستی تو این بازی شما باید ۵ نقر رو انتخاب کنید و بعد...
یه سر به این بلاگ بزنید نوشته!
www.maryami.blogsky.com
اولین باری هستش که میبینم یه دخترخانمی میگه من حسود نیستم....!
...واقعا؟!!
بابای
سلام
مد...شاید یه کلمه عادی باشه..ولی می دونی می شه راحت باهاش هزاران انسانه سست عقیده را اسیر کرد و تابع در آورد..البته به نظره من اگر چیزی زیبا باشه و موندنی همیشه مد هست..
اگر در پست های قبلیه من خونده باشی از خاطرات دبیرستان گفتم...من کلا آدمه شلوغی بودم ... من خودم مشکل ساز بودم نه اونا با من لج کنن.... ولی الان آزارم به یه مورچه هم نمی رسه..
حرف دل..می دونی حرف دل بهتره در دل بمونه..
در مورده سگ هم نمی دونم چی بگم...البته من در مورده شنا اینطوری هستم..
قانون بازی...همیشه بر وقف مراد نیست گاهی باید از این قانون تخدی کرد البته فقط گاهی..شاید باید جریمه اش را هم پرداخت...اما اینم می شه یه تجربه..
ممنون که سر می زنی...
نوشته زیبایی نوشته بودی..
این همین اتفاق برای من افتاد منتها خروس دنبال من کرد البته بابام بایه لقد خروس رو پرتکرد تو زمین خاکی جلوی خونمون
من رو یک دفعه سگها حدود 1 کیلومتر دنبال کردن و من هم فقط میدویدم. آخر سر بابام اودم کمکم. از اون روزه زیاد اطراف سگها آفتابی نمیشوم
راستی من مطلب نوشتم
چه جوری زده که این طوری خورده!! وای خیلی باحال بود ((:
خوشم اومد که کسی رو دعوت نکردی . این کارت باحال بود
چرا اینجا ادرس ایمیل نداره
Aman az daste to….. bezan bahadore gholabi.. koli khandidam…be khosoos be harfe dadashet!
۳ تا مورد اول جفت خودمی :)
منم از سگ و گربه فوق العاده می ترسم!
سلام
مگه اهل برره ای که افعال معکوس استفتده میکنی دی:
جالب بود
موفق باشی
ممنون که سر زدید.آره حتما پست مسعود رو بخونید
یاد اون جک افتادم که طرف آتیش می گیره با بیل خاموشش می کنن!
مطمئن باش زیاد فکر نمی کنی
ذهنت جلوتر از زمان حرکت می کنه
به همین خاطر فکر می کنی زیاد فکر می کنی
آخیی از چاله افتادی تو چاه..نازی
منم اگه از یه چیزی خوشم بیاد دیگه هیچی به جز اون نمیتونه ارومم کنه.
چه تفاهماتی داریما
شما چرا اپ نمیکیند
منم از سگ می ترسم و وای از روزی که از چیزی خوشم بیاد!
چهارمی رو عین خودمی....همینطور سومی...
ولی سعی کن شماره ۳ رو عوض کنی وگرنه مثل من ضرر میکنی.
سلام
یه خاطره...