نمیتونم ببینم..
همه جا تاریکه! تاریکه تاریک.. هرچی میچرخم و دستام رو به اطراف دراز میکنم نمیتونم لمسش کنم ولی اینجاس میدونم همینجاس خیلی نزدیک... وجودش رو احساس میکنم گرماش تنم رو میسوزونه...انگار از من فرار میکنه میخواد منو تشنه کنه.. بازم تشنه تر.. داره دیوونم میکنه خدایا سرم گیج میره دنیا دور سرم میچرخه!
من دیگه تکون نمیخورم و همینجا وای میستم ...
حالا دیگه این تویی که باید پیدام کنی..
دالی
من پیدات کردم
اگه بتونه..
اگه بخواد..
اگه بشه...
امیدوارم اونقدر مشتاق باشه که بگرده و پیدات کنه
سلام.
کجا بودی این همه مدت؟
من که فک کردم یحتمل به سرای باقی شتافتی
سلام
گاهی باید بازی گر طوره دیگه بازی کنه..!
حاا اون باید تو رو پیدا منه..
اینم یه جور بازی روزگاره
منم کنارتم!
منو یادت نره تو تاریکی .
Hanooz montazery?
Goftam ke omri naiad
خوش برگشتی
پیدا می شی
اگه بخوای
سلام
واقعا وبلاگ منحصر به فردی داری
چند تا از پستاتو خوندم.
خیلی زیبا و به جا نوشتی.
خیلی دوست دارم به وبلاگ زیبایی مثل شما تبادل لینک داشته باشم.
اگه موافقی بگو. خوشحالم می کنی.
موفق باشی
سوک سوک!
دلم برات تنگ شده
برای نگین خودم :(
بابا آپ کن
تو هم گشده ای هم اونی که باید پیدات کنه ...
الهی ... اینک این بنده ات طلب نو دارد از تو ... دریاب ....
چی بگم!
زندگی قایم باشکه!!!!