تنفر....انفجار...تف.تففففففففف..................................

تا حالا شده بخوای تمام نفرت و عصبانیتت از کسی رو روش خالی کنی ولی انقدر در برابرش نا توان باشی که جز تف انداختن کاری از دستت بر نیاد؟!!!!!!!!!!!!!!! از اون بدتر! شده بخوای روی کسی تف بندازی ولی از شدت عصابانیت دهنت انقدر خشک شده باشه که حتی یه ذره هم تف نداشته باشی؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
توجه: خواهشا عشق و عاشقی برداشت نشود!!!!!!!!

همون بازیه!!!!!!!!

معمولا تابع مد نیستم(سعی میکنم پیش بینی کنم)! و دوست ندارم کاری رو که همه گیر می شه انجام بدم ولی چون فریناز جونم گفته...چشم.
-*از اول دبستان با مدیر و ناظم مشکل داشتم و باهام لج بودن و بین اونهمه دانش آموز به من بیچاره گیر میدادن.2تا از بارزترین دلایل این امر:پدرم همیشه عضو انجمن بود. نصف موهام از مقنعه بیرون بود.
-*از دورویی و دروغ و آدمهای حسود متنفرم و سعی میکنم خودم حسود نباشم ولی به قول معروف:مار از پونه بدش میاد در خونش سبز میشه!
-*معمولا نمیتونم راحت حرف دلم رو بگم و هر وقت خیلی احساساتی میشم بر عکس ابرازش میکنم. و کلا عادت دارم اکثر مواقع نه میگم حتی اگه واقعا دلم بخواد قبول کنم!( این افعال معکوس که میگن مصداق منه! )
-*آدمی هستم که بیش از حد فکر میکنم. توی خرید وسواس عجیبی دارم ولی خدا نکنه از چیزی خوشم بیاد!اگه نخرمش تا 1هفته خوابش رو میبینم.
-*کار آموزیم رو تو یک کارگاه ساختمانی کار میکردم که 4تا سگ داشت. یه روز که تو محوطه میرفتم یکی از سگها بهم حمله کرد!خوشبختانه صدمه جسمی ندیدم ولی باعث شد در حدی از سگ بترسم که یکبار که با دوستام رفته بودیم کوه به محض اینکه دیدم سگه داره میاد طرفم خودم رو پرت کردم تو دره!به قول داداشم سگه عاقل تر از من بود و دنبالم نیامد! اونجا هم به شکل معجزه آسایی صدمه جدی ندیدم و لی دچار کوفتگی شدید شدم و نصف صورتم بادمجانی رنگ شد و کبودی زیر چشمام تا چندین ماه موند.بیرون میرفتم همه فکر میکردن کتک خوردم ولی جذبه داشت برام!میگفتن ببین چی زده که اینطوری خورده!
متاسفانه نمی تونم کسی رو معرفی کنم ولی هر کی پستم رو بخونه از طرف من دعوته!(ببخشید که قانون بازی رو رعایت نکردم)

جاده زندگی و گاو زبون نفهم!!!!!!!!!!!

توی اتوبان دارم با آخرین سرعت میرم.عقربه کیلومتر شمار از روی 200 تکون نمیخوره .زمان داره به سرعت میگذره.چیزی به تموم شدن وقت نمونده!چیزی نمونده تا به تمام هدف های دیرینم برسم !انگار همه چیز داره عالی پیش میره !امااااااااا..................اما این چیه دیگه ؟!بله.. یه گاوه که داره به طرف جاده میاد!وای نه!باید بزنم رو ترمز. آره چاره ای نیست باید ترمز کرد و منتظر عبور آقا گاوه شد!!!!!!!..................بووووووووووووووووووووق بوووق بووووووووووووووووق ...برو کنار مگه نمیشنوی ؟! مگه گاوی؟!!!!!!!!برو کنار دیگه.....نخیر ..نمیفهمه!ای بابا خوب این بنده خدا گاوه دیگه!توام چه توقعایی از این بیچاره داری!!!!!!!!!!زمان تموم شد و کاری به جز ایستادن و نگاه کردن از دستم بر نیامد!!!!!!!!!!!!!!!!حالا مقصر منم یا آقا ی گاو زبون نفهم نمیدونم!!!!!!!!!!!!!

به حرف گربه سیاه هم بارون میاد!!!!!!!!میدونستید؟؟؟؟

باورم نمیشد نفرین هر کس و نا کسی بگیره!!!!!آخه خدا جون پس انصافت کجا رفته؟!!!!!!!!!!خیلی مواظب باشید!ممکنه نفرین کسی که حتی فکر میکنی اصلا آدم نیست هم بگیره!..چیزی که حتی تو خواب هم نمیدیدم اتفاق افتاد !اونم توسط کسی که باورش برام محاله! بالاخره میگن گهی پشت به زین و گهی زین به پشت.....! ااااااااای روزگار بی وفا!!!! راستییییییییییی!آدم یه وقتایی یه چیشمه هایی از خودش میبینه که واقعا به خودش ایمان میاره! حالا دیگه فکر می کنم یواش یواش دارم آدم شناس میشم.چه لذتی داره وقتی آدم بتونه دلیل کار دیگران رو حدس بزنه بدونه که قصد دارن چی کار کنن یا عکس العملشون در برابر چه کاری چیه؟!