جاده زندگی و گاو زبون نفهم!!!!!!!!!!!

توی اتوبان دارم با آخرین سرعت میرم.عقربه کیلومتر شمار از روی 200 تکون نمیخوره .زمان داره به سرعت میگذره.چیزی به تموم شدن وقت نمونده!چیزی نمونده تا به تمام هدف های دیرینم برسم !انگار همه چیز داره عالی پیش میره !امااااااااا..................اما این چیه دیگه ؟!بله.. یه گاوه که داره به طرف جاده میاد!وای نه!باید بزنم رو ترمز. آره چاره ای نیست باید ترمز کرد و منتظر عبور آقا گاوه شد!!!!!!!..................بووووووووووووووووووووق بوووق بووووووووووووووووق ...برو کنار مگه نمیشنوی ؟! مگه گاوی؟!!!!!!!!برو کنار دیگه.....نخیر ..نمیفهمه!ای بابا خوب این بنده خدا گاوه دیگه!توام چه توقعایی از این بیچاره داری!!!!!!!!!!زمان تموم شد و کاری به جز ایستادن و نگاه کردن از دستم بر نیامد!!!!!!!!!!!!!!!!حالا مقصر منم یا آقا ی گاو زبون نفهم نمیدونم!!!!!!!!!!!!!

به حرف گربه سیاه هم بارون میاد!!!!!!!!میدونستید؟؟؟؟

باورم نمیشد نفرین هر کس و نا کسی بگیره!!!!!آخه خدا جون پس انصافت کجا رفته؟!!!!!!!!!!خیلی مواظب باشید!ممکنه نفرین کسی که حتی فکر میکنی اصلا آدم نیست هم بگیره!..چیزی که حتی تو خواب هم نمیدیدم اتفاق افتاد !اونم توسط کسی که باورش برام محاله! بالاخره میگن گهی پشت به زین و گهی زین به پشت.....! ااااااااای روزگار بی وفا!!!! راستییییییییییی!آدم یه وقتایی یه چیشمه هایی از خودش میبینه که واقعا به خودش ایمان میاره! حالا دیگه فکر می کنم یواش یواش دارم آدم شناس میشم.چه لذتی داره وقتی آدم بتونه دلیل کار دیگران رو حدس بزنه بدونه که قصد دارن چی کار کنن یا عکس العملشون در برابر چه کاری چیه؟!

و اما بگم از مهمترین مزایای خاله شدن!!!!!!!!!! اولا که بالاخره عشقم رو پیدا کردم بعدم که به قول یه نفر.. بالاخره یکی رو پیدا کردم که پایه شب بیداریام باشه.. (وای که چه شبای عاشقونه ای رو با هم میگذرونیم..دو تا چشم کوچولوی خاکستری که چندین ساعت بهم زل میزنن و لحظه هایی که اونو سفت تو آغوش میگیرم و... امان از وقتی که گریش در میاد و من نتونم آرومش کنم.)البته از یه سری مراحل از جمله شیشه دادن و بادگلوش رو گرفتن سانسور شده

وااااای خاله شدم.

وای خدای من اصلا باورم نمیشه ولی دیشب به طور خیلی غیر منتظره نی نی مون به دنیا اومد و من خاله شدم..خدای من خیلی دلم واسه خواهر جونم سوخت. تو شهر غربت آدم تنها و بی کس بچش بدنیا بیاد!فکر کن!!!!!!!!حالا خوبه بهروزو داشت.کلی برنامه ها واسش داشتیم ولی این نی نی عجول همه چیزو به هم زد !!دیشب حتی نتونستم یه لحظه آروم بگیرم قبلش داشتم از نگرانی میمردم بعدشم از خوشحالی!وای با اینکه هنوز ندیدمش و فقط صداشو شنیدم ولی بینهایت دوسش دارم امشب میرم ببینمش.. الهی خاله قربونش بره..........